یک عادت خیلی خیلی بدی که داره اینه که وقتی یک رمان به دستم می رسه تا تمومش نکنم نمی تونم بذارمش کنار
این موضوع شاید درحالت عادی زیاد حاد نباشه اما وقتی مشکل ساز میشه که باید برم مهمونی یا کسی بیاد خونه مون یا بخوام به کارهای خونه مون برسم
از اونجایی که خیلی بی جنبه هستم سعی می کنم رمان زیاد نخونم خلاصه
اما جمعه توی راه برگشت از تنگه واشی در حین گشت زدن بین فایل های گوشیم به فایل رمان ها رسیدم و با فرض سرگرم شدن توی راه تا رسیدن به خونه شروع به خوندش کردم... ادامه مطلب ...